کانون فراشعر ایران



فراشعر«چشم پرستو ها روشن» «آ و ی سی دو را من تو : ما » «بمب » م ا ////// به رنگ انار اشک هامان رگبار ٬دست ها بر تک تیر قلب من کوبانیست ٬نبض او با ازمیر با چه متنی ای وای ٬فرم یک نقّاشی تلخ ٬سر در گم ٬ گنگ ٬رنگ غالب هم قیر ///// -«چشم ها؟» ٬ -« مشکی ماند» ٬ -«دست ها ؟»٬ -«عاشق تر » تند تر می زد قلب ٬زودتر می شد دیر یک پرستو ناگاه ٬ چشم او را پر زد چشم من زنجیرست٬بسته شد در زنجیر _«آسمانت لرزید؟» _«او قفس از من ساخت زندگی با او ماند ٬زندگی از من سیر »
فراشعر《طیف ملطوف》 _"آه از سرزمین لب هایش بی مرز، تابنده چون آتشی دمیده در جان چهارشنبه" _"روح سبز سطرها او را پراکنده" دوان، دوان در بامداد با شبنم صبر کن اسکله، صبر کن ساحل آب نباتی شکل قلب چقدر زود آب شد در دست گوش ماهی ها ◼️ _"ببین قاب پنجره به قامت تو درآمده!" _"تا فرصت هست بروییم در سینی ایام" _"به آینه ها نشانت دادم‌ و مستانه پیراهنشان چرخید در هوا" _"جورچین ها را تو بچین" _"به آمفی تآتر سرخواهیم زد" ◼️ آن ماهی سرخ خیره به شمع هاست سیب تکیه داده به

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Arsalan Hemmatzadeh موج اقیانوس شرکت کشاورزي حاتم گلخانه اي ایران ساب Jason یک وبلاگ برای یک جامعه اشنایی با رشته عمران و کسب درآمد آن Kenny